دین علم آفرینش است که اصول آن توحید بعثت امامت عدالت و معاد میباشد

دین علم آفرینش است که اصول آن توحید بعثت امامت عدالت و معاد میباشد

تنها از علم پیروی کنید ( آیه 36 سوره اسرا)/ عقاید حق و باطل دارد اما علم حق است/ تفتیش عقاید ممنوع است جمله ای باطل است بلکه تفتیش علم ممنوع است/ فرقه ها منشعب از عقایدند نه علم
دین علم آفرینش است که اصول آن توحید بعثت امامت عدالت و معاد میباشد

دین علم آفرینش است که اصول آن توحید بعثت امامت عدالت و معاد میباشد

تنها از علم پیروی کنید ( آیه 36 سوره اسرا)/ عقاید حق و باطل دارد اما علم حق است/ تفتیش عقاید ممنوع است جمله ای باطل است بلکه تفتیش علم ممنوع است/ فرقه ها منشعب از عقایدند نه علم

حیات جاویدان زمینی میسر نیست

حیات تکوینی بر 5 اصل توحید بعثت امامت عدالت و معاد استوار است / این 5 اصل در وحدت با هم حیات سالم با صلح را فراهم و حیات تکوینی را شکل میدهند / نبود هر یک از این 5 اصل خلقت تکوینی را میسر نمیکند / بنابراین حیات جاویدان در بعد جسمانی عملا غیر ممکن است و با وجود معاد است که حیات در ابعاد دیگر امکان دارد/ خلقت و آفرینش بدون اصل معاد غیر ممکن است

با رد شریعت دین نمیتوان دین را رد کرد

دین عام است و شریعت خاص / اگرچه شریعت از دین است  اما تشریع بر تکوین غلبه ندارد/ نمیتوان به بهانه عدم بروزرسانی شریعت - دین را رد کرد / دین بصورت عام حیات سالم با صلح درونی همه مخلوقات است  و شریعت مسیر و راه رسیدن به حیات سالم با صلح برای انسان است/ بنابراین نمیتوان عدم بروزرسانی شریعت را بهانه رد دین کرد / در مخلوقات تکوینی توحید موجود است لذا اقرار به یگانگی خالق هم موجود است در انسان هم پیکره و بدن انسان و فطرت او و اختیار و عفل او که ساختار تکوینی دارند دین دارند اما اختیار و عقل انسان در تشریع بهر دلیلی چه شریعت را قبول کند و چه نکند دین را نمیتواند رد کندچرا که دین علم خلقت و آفرینش اوست و این ثابت است/ علم و دین را نمیتوان با عقاید رد کرد / با عقاید میتوان ایدئولوژی را رد کرد اما نمیتوان دین را که علم خلقت و آفرینش است رد کرد / استدلال خداناباوران بر رد دین بر پایه رد شریعت دین است و این خود باطل است / چرا که با رد تشریع نمیتوان تکوین را رد کرد/ تکوین عام است و تشریع خاص / و به دلیل عقلی با رد تشریع نمیتوان تکوین را رد کرد / بنابراین با رد شریعت دین نمیتوان دین را رد کرد/

با عقیده نمیتوان دین و شریعت دین را رد کرد

همه افرادی که دین را رد میکنند نمیدانند دین چیست/ این رد کردن ها فقط از روی عقیده است نه علم / دین پایه علم خلقت و آفرینش است نه عقاید و باور های غیر علمی / مگر با عقیده میتوان علم را رد کرد؟ / دین میگوید اجزای درونی مخلوق با حیات سالم و صلح با هم وحدت میکنند و خلق صورت میگیرد / این یک بحث علمی است نه عقیدتی / بنابراین تا حیات سالم با صلح در اجزای درونی مخلوق بوجود نیاد خلقی صورت نمیگیرد / لذا دین حیات سالم با صلح اجزای درونی و وحدت آنهاست / و این علم است و با عقیده نمیتوان آنرا رد کرد / اما شریعت دین مسیر علمی حیات سالم با صلح را به انسان نشان میدهد این مسیر علمی وابسته به علم روز و عقل روز بشر دارد طی این مسیر علمی با عقاید میسر نیست بلکه با دلایل علمی روز و عقل روز بشر امکان پذیر است / نمیتوان شریعت دین یا مسیر علمی 1400 سال قبل را برای مردم امروز نسخه کرد چون علم و عقل مردم تغییر کرده و مسیر علمی برای حیات سالم با صلح نیز تغییر کرده است / منکران دین در رد دین به بیراهه رفتند و در رد شریعت دین استناد به شریعت 1400 سال قبل دارند که به علم و عقل امروزی نمیخورد بنابراین در هر دو مورد به بیراهه میروند / بر مفسران قرآن و فقها فرض است که شریعت دین را با علم روز و عقل روز مردم تطابق دهند تا شریعت دین مورد تمسخر قرار نگیرد/ یگی از دلایل اصلی تمسخر شریعت دین در کتاب آیات شیطانی همین است که شریعت دین بروز نیست/

دین و شریعت دین

دین تکوینی است و شریعت دین تشریعی یعنی عقل و درایت انسان و علم بشری در آن دخالت دارد/

دین حیات سالم با صلح است و شریعت دین مسیر و راه رسیدن به حیات سالم با صلح است/

دین  در قدرت و اراده خداست و شریعت دین در گرو پذیرش انسان بوسیله علم و عقل و درایت انسان /

دین بروز رسانی ندارد و همواره بروز است و شریعت دین وابسته به علم بشری و عقل و درایت بشری است و باید با زمانه بروز گردد/

دین سامانه و سیستم هستی و عام  است و شریعت دین خاص انسان و جن و پذیرشش غیر اجباریست/

دین علم عام خلقت است و شریعت دین مسیر پیمودن این علم بطور خاص است/

دین پیامبر ندارد اما شریعت دین دارد /

دین واحد است در هستی و شریعت دین متعدد/

پیامبران یک دین داشتند و حامل شریعت های متفاوت بر حسب زمانه ظهور /

متشابهات دوتایی

در آیه 23 سوره زمر میخوانیم کتاب قرآن نیکوترین حدیث است که متشابهی دوتایی است / این متشابه دوتایی چیست؟ متشابهات در قرآن از شریعت دین است و منظور آیاتی است که مفهوم روشنی ندارند و برای درک بهترین مفهوم باید آنها را با محکمات قرآن شامل توحید بعثت امامت عدالت و معاد سنجید / ومتشابه دوتایی مورد اشاره در این آیه اشاره به دوتایی های حق با حق / باطل با باطل و حق و باطل دارد که در زندگی انسان رخ میدهد/ که درجه های حقانیت و بطلان را بین حق با حق و باطل با باطل و حق با باطل را بوسیله اصول دین که از محکمات مشخص میکند/

تاکید قرآن بر پیروی از علم

آیه 36 سوره اسرا /  و چیزى را که بدان علم ندارى پیروى مکن، همانا گوش و چشم و قلب، همه آنها مورد سؤال واقع خواهند شد / قرآن تاکید دارد فقط از علم پیروی کنید لذا دین علم است نه عقیده و باور

کتاب آیات شیطانی محصول غفلت فقیهان و مفسران قرآن

وظیفه حوزه های علمیه و فقیهان و مفسران قرآن این است که شریعت دین را با تاویل به محکمات قرآن بروز کنند تا شکافی بین علم و عقل و شریعت دین بروز نکند و شریعت دین مشکلات امروزی را بروز پاسخ دهد / اما متاسفانه میبینیم هیچ بروز رسانی در شریعت دین دهه ها بلکه قرن هاست رخ نداده و با تکامل علم و عقل مردم شریعت دین درجا زده است و همین درجا زدگی موجب شکاف عمیق بین شریعت دین و علم و عقل شده است و شریعت دین توسط افرادی چون سلمان رشدی در کتاب آیات شیطانی به سخره گرفته شده است/ در واقع مقصر اصلی این واقعه همین حوزه های علمیه و فقیهان و مفسران قرآنند / نه امثال سلمان رشدی / چرا که سلمان رشدی از غفلت فقیهان و مفسران قرآن در بروز رسانی شریعت دین استفاده کرده و با چاپ کتاب همچون آیات شیطانی در میلیونها نسخه میلیونها دلار به جیب زده/ اکنون فقیهان و مفسران قرآن و حوزه های علمیه فقط سربار جوامعند چون هیچ کاری برای پر کردن شکاف بین شریعت دین و علم و عقل نمیکنند و چون کاهنان شکم گنده معابدند که فقط دکانداری میکنند/

چرا کتاب آیات شیطانی چاپ شد؟

وقتی شریعت دین بروز نمیشود اونوقت فردی پیدا میشود مثل سلمان رشدی نویسنده کتاب آیات شیطانی که مطالب مندرج در آیات تشریعی قرآن که جزو متشابهات شریعت دین است را به مسخره امروزی بگیرد مثل عدم تساوی حقوق زن و مرد یا عدم برابری دیه زن و مرد / شریعت دین در قرآن مربوط به 1400 سال قبل است و این شریعت برای مردم امروز باید نو و جدید شود تا تطابق پیدا کند با علم و عقل امروزی مردم / محکمات قرآن را نمیتوان دست برد مثل توحید بعثت امامت عدالت و معاد را / اما متشابهات قرآن قابل تغییر است چون شریعت دین است/ شک نکنید اگر شریعت دین بروز بود هرگز سلمان رشدی نمیتوانست کتاب آیات شیطانی را در چندین میلیون نسخه منتشر کند /

باطل بودن ادعای بهاالله در دیانت بهایی

پیامبران یا رسول الله بودند یا نبی یا رسول الله و نبی / اگر رسول الله بودند و شریعت داشتند نبی بعد از خود داشتند تا شریعت آنان را مروج باشند و اگر رسول الله و نبی بودند که شریعت خود را خودشان هم مروج بودند که محمد ص هم رسول الله بودند و هم نبی / در دیانت بهایی اگر مدعی اند بهاالله دین جدید آورده که کلا سخن باطل است چون دین را مبدع خداست نه بشر و دین واحد است یعنی دین نوح ابراهیم موسی عیسی و محمد یکی بوده و اسلام است لذا بهاالله دین جدیدی نیاورده/ اگر هم بهاالله رسالت داشته و مدعی شریعت جدیدی است نبی او چه کسی بوده چون به استناد آیه 40 سوره احزاب محمد ص خاتم النبیین است و ماموریت نبی با محمد ص خاتمه یافته  / بنابراین بهاالله نه دین جدیدی آورد و نه حامل شریعت جدیدی بود /

تضاد بین شریعت دین و عقل و علم

دین : به حیات سالم با صلح دین یا اسلام میگن که درون اجزای هر مخلوقی هویداست

دین در مخلوقات  : اجزای درونی مخلوقات با حیات سالم و صلح به وحدت میرسند لذا هر مخلوقی از دین بوجود آمده مثل سنگ چوب پیکر انسان و حیوان  وجود ابلیس و جن و فرشتگان / لذا دین تکوینی است یعنی برقرار شده / دین تکوینی ثابت و تغییر ناپذیر است و شامل توحید بعثت امامت عدالت و معاد است که درون اجزای هر مخلوقی ثابت و وجود دارد /

شریعت دین : به مسیری که به حیات سالم با صلح میرسد شریعت دین میگویند / شریعت دین متغیر است و ثابت نیست و با پیشرفت علم بشر و عقل بشر تکامل باید بکند / شریعت دین به انسان و جن و موجودات هوشمند صاحب اختیار تعلق دارد تا مسیر حیات سالم با صلح را انتخاب کنند /

تضاد بین شریعت دین و عقل و علم هنگامی رخ میدهد که شریعت دین بروز رسانی و همسان سازی با علم و عقل امروزی بشری نشود / اعمال شریعت دین 1400 سال قبل باالاجبار به مردمی که علم و عقل روز دارند تضاد و تخریب را ایجاد میکند و مردم نمیپذیرند /مثل حجاب اجباری

مسیر حیات سالم با صلح یا شریعت دین

دین علم حیات سالم با صلح است و حکومت دینی علم یا سیاست حکمرانی برای طی مسیر حیات سالم با صلح برای اداره جامعه است / حالا اگر حکومت دینی شریعت دین را یعنی مسیر حیات سالم با صلح برای اداره کشور جاری و ساری کند اما علم و سیاست روز را برای اجرای آن نداشته باشد حکمرانی ناسالم میشود و حکومت دینی نیست/ بعبارت دیگر مسیر حیات سالم با صلح یا شریعت دین علم و عقل فطری روز را میخواهد نمیتوان شریعت دین در احکام قرآن یا مسیر حیات سالم با صلح را بر جوامع جاری کرد بدون علم روز و عقل فطری روز چرا؟ / چون مردم شریعت گذشته را نمیپذیرند دین حیات سالم با صلح است و این علم است و مسیری که میخواهیم به حیات سالم با صلح برسیم همان شریعت دین است که این مسیر نیاز به علم روز و عقل فطری روز دارد تا مردم ایجابی( از روی سازندگی) اختیاری آنرا بپذیرند نه اجباری/ بنابراین در حکومت دینی شریعت دین در حکمرانی وقتی پذیرفته میشود که مجهز به علم روز و عقل فطری روز باشد تا رضایت مردم کسب و حیات سالم با صلح ایجاد گردد / بعنوان نمونه اجبار در حجاب موی سر زنان را مردم نمیپذیرند چون شریعت گذشته و برای مردمان گذشته است احکام حجاب موی سر زنان باید با علم روز و عقل فطری روز نو و جدید شود تا مردم ایجابی اختیاری بپذیرند/

هر چیزی از دین خلق شده است

آیه 30 سوره روم میگوید سرشت انسان از دین خلق شده و برای خلق همه مخلوقات تبدیلی جز دین نیست و دین بنیان و ریشه خلق است / دین در خلق تکوینی است یعنی در درون اجزای مخلوق وحدت است و ثمره این وحدت درونی حیات سالم با صلح اجزای مخلوق است و این ثمره جز توحید درونی نیست پس با وحدت درونی اجزای مخلوق حیات سالم با صلح اجزا پدید میاید این حیات سالم با صلح ثمره توحید درونی بعثت درونی امامت درونی عدالت درونی و معاد درونی اجزاست که اصول وحدت درونی اجزای مخلوق است این اصول - اصل دین اجزای مخلوق است که در کل دین مخلوق است که بوجود آورنده مخلوق است/ بنابراین دین عقیده و باور نیست بلکه علم خلقت است/

چرا دیانت بهایی باطل است ؟

احزاب:40

مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَلَکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا

نمی باشد محمّد، پدر احدی از اشخاصتان. ولیکن رسول الله است، و خاتم الانبیاء. و بوده خدا به هر چیزی، علیم

در آیه دو کلمه رسول الله و خاتم النبیین داریم و بهاالله میگوید نبوت خاتمه ولی رسالت پایان نپذیرفته /

منظور از دیانت بهایی اینست که بهاالله دین آورده است در حالی که دین از امر و فرمان خداست نه بشر/ دین ریشه و اساس خلق در هستی است یعنی همه چیز در هستی از دین بوجود آمده است / دین نه عقیده و نه باور و نه رسم و نه روش است بلکه ریشه خلق است/ بنابراین مبدع دین خداست نه بشر / لذا اینکه تصور شود دیانت بهاالله عقیده و باوریست که بهاالله آورده است باطل است/ بطور کلی نه دین موسی داریم نه عیسی و نه محمد بلکه شریعت موسی و شریعت عیسی و شریعت محمد داریم ( آیه 18 سوره جاثیه ) / آنچه بصورت وحی نازل شده شریعت دین است نه دین / دین نازل شدنی نیست بلکه تکوینی است / رسول الله فردی است که وحی بر او نازل میشود بنابراین شریعت دین بر رسول الله نازل شده است نه دین / هر خلقتی با دین بوجود آمده مثل انسان ( آیه 30 سوره روم ) / یا روح ( آیه 85 سوره اسرا ) / بنابراین رسول الله و نبی هر دو شریعت دین را دریافت میکنند و مروج اند نه دین را / دین حیات سالم با صلح است و شریعت دین مسیر حیات سالم با صلح / شریعت دین از دین است / ولی دین تکوینی است و شریعت دین تشریعی / لذا دیانت بهایی نداریم و بهاالله مبدع دین نیست و با توجه به آیه 40 سوره احزاب صاحب شریعت دین هم نیست/

دین / شریعت دین / روح

آیه 18 سوره جاثیه میفرماید (سپس قرار دادیم بر شریعتی از دین ( امر ) پس تابع آن باش و تبعیت نکن از هواهای آنانکه نمیدانند) / دین امریست تکوینی لذا شریعت مسیری است برای رسیدن به دین به معنای دیگر شریعت از دین است ( آیه 13 سوره شوری ) ( شرع لکم من الدین ) /  دین حیات سالم با صلح است که تکوین شده در هستی و هر چیزی از دین خلق میشود لذا دین فرمان تکوینی خالق است و شریعت دین مسیری است برای رسیدن به حیات سالم با صلح که شریعت دین فرمانیست انتخابی ایجابی ( سازنده) برای انسان نه اجباری / در آیه 85 سوره اسرا که میفرماید روح از امر و فرمان خداست نیز منظور اینست که روح نیز از دین خلق شده چون دین فرمان خالق است و هستی از دین بوجود آمده است/

مشروع نبودن حکمرانی نهاد دین

حکمرانی سکولار مانع ورود نهاد دین به سیاست است نه مانع دین/ نهاد دین متفاوت از دین است / نهاد دین در دوره قبل از رنسانس در اروپا نشان داد که با قرائت های غلط از دین مانع حیات سالم با صلح است یعنی نهاد دین به ضد دین تغییر کرده است لذا در حکمرانی های پس از رنسانس نهاد دین را از ورود به سیاست منع کردند نه دین را / شریعت دین همان مسیر حیات سالم با صلح است این مسیر با رشد عقل فطری و علم ترقی میکند و بالنده تر میشود تا نیاز های روز جوامع را پاسخ دهد / حکمرانی های نهاد دینی حکمرانی و وطن را از خود میدانند و مابقی را که افکاری غیر از آنان دارند بیگانه تلقی و معرفی میکنند و خواستار خروج آنان از وطنشان هستند / این طرز تفکر نه علمی است نه عقل فطری میپذیرد و تنها تعصب جاهلانه است/ این تعصبات جاهلانه خروجی چون اجباری کردن ضروریات ایجابی شریعت دین را در پی دارد / آنچه از دستاوردهای حکمرانی های نهاد دین تجربه شده اینست که اینگونه حکمرانی ها نمیتوانند مسیر حیات سالم با صلح را برای جامعه خود فراهم کنند و با تعصبات بی مورد در امر سیاست بی دینی را رواج میدهند/ لذا نهاد دین نباید وارد سیاست شود / نامشروعیت نهاد دین در حکمرانی به این دلیل است که مسیر نادرستی را برای حیات سالم با صلح انتخاب میکند این مسیر نادرست از تعصبات جاهلانه و قرائت های غلط از دین تشریعی مردم میگذرد/

دولت های سکولار حرکتی در مسیر حیات سالم با صلح و دولت های نهاد دینی مانع مسیر حیات سالم با صلح


حکمرانی سکولار مانع ورود نهاد دینی به سیاست اند نه مانع دین / نهاد های دینی دارای تعصبات غیر قابل پذیرش در اندیشه اند که خود ضد دین تشریعی است / همانطور که علم نو و جدید میشود شریعت دین نیز که مسیر حیات سالم با صلح است نو و جدید میشود /اینطور نیست که شریعت دین در 1400 سال قبل بماند / شریعت دین با تکامل دانش بشر رشد میکند و شریعت دین را نو میکند / پس شریعت دین با رشد عقل فطری و علم رشد و تغییر میکند / هیج دولت سکولاری مانع حرکت جامعه در مسیر حیات سالم با صلح نبوده و نیست اما دولت هایی که در دست نهاد های دینی اند دارای موانعی در مسیر حیات سالم با صلح جوامع اند/ دولتی که در دست نهاد دینی است نمیتواند حیات سالم با صلح برای مردم خود به ارمغان آورد لذا مردم خود را بی دین میکند / نهاد دینی حکمرانی و وطن را مطلقا برای خود میداند و مابقی را بیگانه میداند اما در حکمرانی سکولار حکومت و وطن از آن مردم است / لذا حکمرانی سکولار به هیچ عنوان مانعی برای دین نیست بلکه مانعی برای نهاد دینی است بنفع اندیشه آزاد و رشد علم و عقل فطری/ اگر حجاب و پوشش زن به سبک جوامع دینی در فرانسه ممنوع میشود به دلیل حمل سلاح در پوشش حجاب و حملات تروریستی است نه مانعی برای دین تشریعی/

تعریف درست دین

دین نه عقیده است نه باور / دین علم آفرینش است که حیات با صلح و سالم را در آفرینش مخلوق بیان میکند / این حیات سالم با صلح در درون اجزای مخلوق بروز میکند تا وحدت اجزا اتفاق افتد و موجب خلق شود بنابراین هر چیزی از دین خلق میشود بدون وجود دین یا حیات سالم با صلح هیچ مخلوقی بوجود نمیآید /پس علت خلق دین است / لذا دین عقیده و باور نیست / این تعریف مستند به آیه 30 سوره روم است که میفرماید روی خود را متوجه دین کن  فطرتی که خداوند انسانها را بر آن آفریده است / این دین - دین تکوینی مخلوقات است 

اشاره به خلق از دین در قرآن

در آیه 30 سوره روم میخوانیم که فرموده دین تکوینی از فطرت خداست که مردم بر وفق آن آفریده و خلق شدند/ بنابراین نه تنها انسان بلکه همه مخلوقات از دین تکوینی آفریده شده اند چرا که در ادامه آیه اشاره دارد که در آفرینش الهی تغییری نیست پس دین تکوینی عقیده و باور نیست بلکه ریشه و اساس خلق مخلوقات است/ این ریشه در حیات سالم با صلح درونی مخلوقات بروز میکند که همه اجزای درونی مخلوق در وحدت حیات سالم با صلح دارند بنابراین دین تکوینی حیات سالم با صلح درونی اجزای مخلوق است / این وحدت درونی اجزای مخلوق توحید است و این وحدت از نظم و ترتیب درونی اجزا - رهبری واحد اجزا - تعادل و توازون درونی اجزا و هدف درونی اجزا برای تکامل جکایت دارند که اصول دین اجزاست یعنی توحید بعثت امامت عدالت و معاد / در ادامه آیه 30 میفرماید آفرینش خدا تغییر ناپذیر است یعنی همه مخلوقات از دین تکوینی بوجود آمده اند و اصول دین تکوینی یعنی توحید بعثت امامت عدالت و عدل تغییر پذیر نیست/ اصول دین تشریعی نیست بلکه تکوینی است و در هستی بعنوان قانون هستی برقرار شده است برای همین تغییر ناپذیر است/ این آیه اعلام میکند مخلوق از دین خلق شده است

مرتد فطری وجود خارجی ندارد

چیزی بنام مرتد فطری نداریم و هیج انسانی مرتد فطری نیست / مرتد فطری یعنی اجزای انسان که خلق شدند بوسیله دین از حیات سالم با صلح برگردند و چنین چیزی محال است چرا که هر چیزی با دین خلق میشود لذا مرتد فطری یک واژه نابجا و غلطی است/ دین در مخلوقات تکوینی است و برقرار شده است لذا پیکر و بدن انسان بوسیله دین اجزایش خلق شده و این اجزا قادر به برگشت از دین نیستند / حتی ابلیس هم مرتد فطری نیست چون وجودش توحیدی است  و خلقش از دین است

دین تشریعی از عقل فطری و علم پیروی میکند

هر مسیری که مورد انتخاب مردم باشد که به حیات سالم با صلح  برسد دین یا اسلام تشریعی مردم است و حکمرانی وظیفه دارد آنرا فراهم کند / دین یا اسلام تشریعی همان پذیرش و انتخاب حیات سالم با صلح است ( آیه 256 سوره بقره ) /  مسیر  شفافیت سالم اقتصاد سالم فرهنگ سالم اجتماع سالم سیاست سالم و صلح از خواست های مردم و مورد پذیرش همگانی است لذا دین تشریعی مردم است / حکمرانی حق ندارد بدون رای و نظر مردم دین تشریعی مردم را نادیده بگیرد و اموال عمومی را هزینه آرمان های خود که مردم نمیپذیرند قرار دهد / قوانین اساسی کشورها محکمات قرآن نیست که 30 یا 50 سال بدون تغییر بماند بلکه از متشابهات است که باید نسبت به مردم زمانه با رای و خواست مردم تغییر کند/ همانطور که علوم تغییر میکنند عقول فطری مردم نسبت به دین تشریعی خود هم تغییر میکند/ دین تشریعی با عقل و علم تغییر پذیر است چون دین تشریعی از علم و عقل فطری پیروی میکند.