دین علم آفرینش است که اصول آن توحید بعثت امامت عدالت و معاد میباشد

دین علم آفرینش است که اصول آن توحید بعثت امامت عدالت و معاد میباشد

تنها از علم پیروی کنید ( آیه 36 سوره اسرا)/ عقاید حق و باطل دارد اما علم حق است/ تفتیش عقاید ممنوع است جمله ای باطل است بلکه تفتیش علم ممنوع است/ فرقه ها منشعب از عقایدند نه علم
دین علم آفرینش است که اصول آن توحید بعثت امامت عدالت و معاد میباشد

دین علم آفرینش است که اصول آن توحید بعثت امامت عدالت و معاد میباشد

تنها از علم پیروی کنید ( آیه 36 سوره اسرا)/ عقاید حق و باطل دارد اما علم حق است/ تفتیش عقاید ممنوع است جمله ای باطل است بلکه تفتیش علم ممنوع است/ فرقه ها منشعب از عقایدند نه علم

شیعه کیست؟

در آیه 83 سوره صافات میفرماید ابراهیم شیعه یا پیرو نوح بود و نوح مومن بود(آیه 81 صافات) / بنابراین شیعه فردی است مومن مسلمان یعنی پیرو شریعت زمانه خود و مسلمان باشد مانند ابراهیم (,ع) که مومن زمانه خود و مسلمان  بود / بنابراین شیعه بودن در کتاب آسمانی کسی است که پیرو شریعت زمانه خود و مسلمان باشد همانطور که حضرت نوح و حضرت ابراهیم و حضرت عیسی و حضرت موسی و حضرت محمد بودند/ پیروان حضرت محمد شامل حضرت ابوبکر و حضرت عمر وحضرت  عثمان و اهل بیت حضرت محمد و حضرت( علی و حسن و حسین سجاد و  باقر و صادق و کلظم و  رضا و جواد و هادی و عسگری و مهدی) علیه السلام هم مومن مسلمان یعنی شیعه یا پیرو شریعت زمانه خود و مسلمان بودند و هستند / لذا اینکه تصور شود شیعه یعنی پیرو امام علی (,ع) و غیر آن شیعه نیستند کاملا باطل است و ملاک شیعه بودن پیروی از شریعت زمانه  و زندگی سالم با صلح است / هر فرد مومن مسلمان شیعه است همانطور که نوح و ابراهیم و عیسی و موسی و محمد (ص) بودند/ مومن فردی است که پیرو آخرین شریعت زمانه خود باشد لذا همه فرقه های پیرو حضرت محمد (ص) مومنند بشرطی که زندگی سالم و صلح پیشه کنند یعنی مسلمان باشند / مومنی که از زندگی سالم با صلح پیروی نکند نفاق دارد و مسلمان نیست/ امام علی داماد پیامبر اولین مومن به شریعت محمد و مسلمان بود لذا مومن مسلمان بود / امروزه  اگر فردی پیرو یا شیعه شریعت آخرین پیامبر زمانه نباشد مومن نیست و اگر یکتاپرست باشدکه زندگی سالم با صلح داشته باشد تنها مسلمان است نه مومن مسلمان / پس نتیجه میگیریم که شیعه کلمه ای عام در قرآن است بمعنی پیرو بودن و ملاک شیعه بودن پیروی از شریعت زمانه  بهمراه زندگی سالم با صلح است/ 

نظم و بی نظمی

در هستی چیز ساکنی وجود ندارد / همه چیز در حال حرکت و رشد است/ از کوچکترین ذراتی که میشناسیم تا کائنات همه در حال حرکتند/ موجودات زنده تا حرکت نکنند به رشد و تغذیه که موجب نظم درونی خود میشوند نمیرسند / پس نظم در حرکت است نه سکون / نظم با حرکت شروع میشود / اتم درونش سه ذره الکترون پروتون و نوترون دارد که همگی در حرکتند تا نظم و تعادل و توازون درونی ایجاد شود / این نظم درونی اتم به عدالت منجر میشود / پس حرکت عامل بوجود آمدن نظم است / و عامل بی نظمی سکون است / موجود زنده ای که میمیرد پیکرش از حرکت باز می ایستد و این بی حرکتی  موجب متلاشی شدن ساختار آن میشود و بی نظمی در پیکره بوجود میآورد/ پس بر خلاف تصورات نظم در حرکت است و سکون عامل بی نطمی / ذرات زیر اتمی ریشه ساختاری همه پدیده های هستی است و این ذرات در حرکتند تا پدیده ها بوجود آیند و این نظم درونی مخلوق است/ توحید درونی بعثت درونی امامت درونی عدالت درونی و معاد درونی 5 اصل ساختاری مخلوقات است / و حرکت درونی  عامل بوجود آمدن عدالت درونی یا تعادل و توازون درونی پدیده هاست که نظم را بوجود میآورد/وحدت درونی اجزای پدیده های هستی که توحید نام دارد جز با نظم درونی در بعثت درونی امامت درونی عدالت درونی و معاد درونی اجزای پدید ه ها حاصل نمیشود و حرکت و جنبش عامل این نظم است/پس بی نظمی در حرکت نیست بلکه بی نظمی در سکون است که ساختار را متلاشی میکند /

مدل استاندارد ذرات زیر اتمی مدل حیات سالم با صلح ذرات زیر اتمی است

4 ذره بنیادی الکترون - کوارک بالا - کوارک پایین - و الکترون نوترینو بر اساس مدل استاندارد ماده سازند / ذره الکترون دو ذره تشکیل دهنده دارد بنام های میون و تائو/ ذره کوارک بالا دو تشکیل دهنده افسون و سر دارد / ذره کوارک پایین از دو ذره شگفت و ته تشکیل شده است / و ذره الکترون نوترینو از دو ذره نوترینو میون و نوترینو تائو تشکیل میشود / ذرات افسون - شگفت - میون - و نوترینو میون در یک دسته در مدل استاندارد قرار میگیرند / و ذرات سر - ته - تاو - و نوترینو تائو در دسته ای دیگر / که جمعا 3 دسته 4 تایی یا 12 ذره مادی میشوند / که همگی فاقد جرمند / اما نیروهای بنیادی شامل الکترومغناطیس - نیروی قوی - و نیروی ضعیف بر این ذرات بنیادی اثر گذارند / نیروی مغناطیس بر روی الکترون و کوارک ها و  اثر میگذارد و فوتون را تشکیل میدهد/ نیروی قوی فقط بر روی کوارک ها اثر دارد و گلوئون را تشکیل میدهد / و نیروی ضعیف نیز بر نوترینو ها اثر گذار است و بوزون های Z و W  را تشکیل میدهد/ اما ذره بوزون هیگز یا میدان بوزون هیگز یا ذره خدا کل مدل استاندارد را بهم پیوند میدهد تا ذرات جرم دار شوند / پس مدل استاندارد دارای 12 ذره که در حال بر هم کنش با 3 نیروی بنیادی و یک میدان هیگز میباشد / وقتی یروتونها با انرژی کافی با هم برخورد میکنند موجی در میدان هیگز ایجاد میشود موجی که در واقع ذره ای است که بوزون هیگز مینامیم/ این یک تصویر از مدل استاندارد است/ اما نیروی گرانش از قلم افتاده است که امواجی اعجوجانه ای در فضا - زمان هستند که با دلایلی که وجود دارد نشان میدهدکه این امواج از ذرات کوانتومی بنام گراویتون ساخته شده اندهمانند امواج نور که از فوتون هستند/ آنچه در این سلسه اجزا و بر هم کنش های ذرات زیر اتمی قابل درک است داشتن وحدت اجزای درونی برای  حیات سالم با صلح در بر هم کنش هایی است که با هم دارند و ماده ساز و جرم سازند / این وحدت اجزای درونی ذرات زیر اتمی توحیدی است که شامل نظم درونی دقیق اجزا  - رهبری واحد درونی اجزا - تعادل و توازون درونی اجزا - و در نهایت هدف تکاملی درونی اجزا ذرات زیر اتمی برای ماده سازی و جرم دار شدن در میدان هیگز است و این وحدت توحیدی- دین ذرات زیر اتمی و نیروی های بنیادی و میدان هیگز است / 

حیات داشتن / زنده بودن

هر پدیده ای در هستی که موجودیت دارد حیات دارد مثل سایه / حیات داشتن به معنی زنده بودن نیست / زنده بودن مرحله پس از حیات داشتن است که وجودی غنی تر از حیات است / حیات در هستی عام است و زنده بودن خاص/ همه پدیده های هستی حیات دارند ولی همگی زنده نیستند/ سیاره مریخ حیات دارد اما زندگی در آنجا وجود ندارد / ستارگان حیات دارند اما زندگی در ستارگان وجود ندارد / سیاه چاله ها در هستی حیات دارند اما زندگی ندارند / علم و قوانین در هستی موجودند و حیات دارند اما فاقد زندگی هستند/ حیات موجودیت است و زنده بودن وجودی غنی تر از حیات داشتن / انسان و جانداران و گیاهان  هم در حیاتند و هم زنده و زندگی میکنند/ حیات داشتن پیش شرط زنده بودن است اما زنده بودن پیش شرط حیات داشتن نیست/ گیاهان زندگی غنی تر از پدید هایی دارند که تنها حیات دارند و حیوانات زندگی غنی تر از گیاهان و انسان زندگی غنی تر از حیوانات دارد / لذا انسان موجودی غنی تر از همه موجودات در هستی دارد و بهمین دلیل اشرف مخلوقات است/ حیات و زندگی در هستی وجود دارد اما این انسان است که سرآمد موجودات است چون از همه موجودات هستی غنی تر است که دلیلش عقل فطری و اختیار داشتن است / علم فیزیک میگوید حیات و زندگی کوانتومی غنی تر از زندگی و حیات دنیوی است/ چرا که حیات و زندگی دنیوی سه بعدی و حیات و زندگی در بعد کوانتومی بیش از سه بعد است / لذا علم فیزیک میگوید حیات و زندگی دنیوی غیر وافعی است و حیات و زندگی غنی تری در ابعاد دیگری وجود دارد / انسان در طی رشد تکاملی و معاد خود در سه مرحله از حیات و زندگی دنیوی با وجود ضعیف تر و کثرت بیشتر و حیات و زندگی برزخی یا مثالی با وجود غنی تر از وجود دنیوی و با کثرت کمتر و حیات و زندگی در آخرت یا عالم عقول با وجود بسیار غنی تر و کثرت بسیار کمتر قرار میگیرد / یعنی انسان در طی مراحل حیات و زندگی خود از وجودی غیر وافعی تر به سمت وجودی واقعی و واقعی تر حرکت میکند / این همان است که امروزه علم فیزیک به آن اشاره دارد / دین سازنده حیات و زندگیست / دین سازنده علم و قوانین فیزیک در هستی است / همه چیز از دین بوجود میاد /

تسلیم به علم آفرینش تسلیم به خالق است

اسلام تسلیم به خالق است / اسلام آگاهی به علم آفرینش است چرا؟ / انسان تسلیم به آگاهی دانش و علم است و از علم پیروی میکند چون در علم حیات سالم با صلح را میابد / انسانی که تسلیم به خرافه باشد به حیات سالم با صلح نمیرسد و سردرگم است/ دین نزد خدا اسلام است یعنی دین نزد خدا تسلیم است و سوال اینه تسلیم به چی ؟ / پاسخ اینست که تسلیم به علم دانش و آگاهی از آفرینش تسلیم بخداست چرا حیات سالم با صلح را در علم آفرینش میابد /درآیه 36 سوره اسرا میفرماید به چیزی که علم ندارید پیروی نکنید/لذا پیروی از روی عدم آگاهی و دانش و علم پیروی از اسلام نیست/اسلام علم آفرینش است و آگاهی از علم آفرینش پیروی از اسلام است / و وقتی پیرو اسلام از روی دانش و علم شدیم تسلیم خالقیم/ بدن و پیکره انسان اسلام تکوینی دارند و تسلیم خالق است/ اما انسان عقل و اختیاری دارد برای کسب علم و دانش پیرامون خود اگر بدنبال کسب علم آفرینش رفت و آنرا یافت قطعا از آن پیروی میکند چرا که در این علم حیات سالم با صلح میبیند لذا تسلیم میشود و این تسلیم پیروی از اسلام است و خداوند همین را میخواهد / واگر بدنبال کسب علم آفرینش نرفت قاعدتا دانش و علمی کسب نخواهد کرد و با دو دلی اسلام را میپذیرد و خداوند چنین پیروی از اسلام را نمیپذیرد/ پس نتیجه اینست که کسب علم و دانش و آگاهی از علم آفرینش انسان را به حیات سالم با صلح میرساند این همان اسلام است که انسان را تسلیم میکند انسانی که تسلیم علم آفرینش شد تسلیم خداست/ علم آفرینش به انسان میآموزد که حیات پدیده ها در کمال سلامت و صلح برقرار است این حیات اسلام دارد و شناخت این حیات انسان را به انتخاب چنین حیاتی راهنمایی میکند که همان اسلام است این پذیرش حیات سالم با صلح تسلیم است و این تسلیم اسلام است که دین است لذا دین نزد خدا اسلام میشود /

علم میگوید انسان میتواند گذشته خود را اصلاح کند

در آزمایش دوشکاف یانگ یک فوتون یا الکترون یا اتم یا یک مولکول میتواند گذشته خود را تغییر دهد /اگر در آزمایش دو شگاف یانگ یک فوتون بسمت دو شکاف روانه شود این یک فوتون از دو شکاف رد میشود حال اگر یک ردیاب در جلوی دو شکاف قرار داد فوتون با اطلاع از موضوع از یک شکاف رد میشود و اگر ردیاب در پشت دو شکاف قرار گیرد فوتون با دانستن این موضوع باز از یک شکاف عبور میکند و اگر ردیاب در هنگام برخورد دو فوتون عبوری از دو شکاف بجای پرده آشکار کننده قرار گیرد فوتون از دو شکاف عبور میکند اما به محض اینکه بخواهد با پرده آشکار کننده برخورد کند ردیاب بجای پرده قرار گیرد فوتون از یک شکاف عبور میکند و برخورد میکند / این تحولات نشان میدهد که فوتون میتواند گذشته خود را اصلاح کند و علت و معلولی برای آن وجود ندارد / این آزمایش علمی آشکار میکند که پندارها و رفتار ها و کردار های انسان در گذشته قابلیت اصلاح دارد / چرا که اگرچه پندارها رفتارها و کردارهای انسان بر اساس اصل برهم نهی یا در هم تنیدگی کوانتومی در هستی ذخیره میگردد اما این رفتارها پندارها و کردارها بر اساس آزمایش دو شکاف یانگ قابلیت اصلاح دارد / اگرچه پندارها رفتارها و کردارهای نادرست انسان در میدان های کوانتومی اثر میکذارد و ذخیره میشود اما آثاری چون پشیمانی و توبه از پندارها رفتارها و کردارهای نادرست میتواند گذشته را تغییر دهد و آن آثار را محو کند / علم وشناخت رفتار ذرات در میدان کوانتومی راهیست بسوی حیات سالم با صلح/

ماندگاری و ذخیره پندارها رفتارها و کردارهای انسان درهستی بر اساس اصل درهم تنیدگی کوانتومی

هر ذره ای در هستی هر اثری در آن ایجاد گردد همه ذرات در هستی بی درنگ آن اثر را نشان میدهند/ درهم تنیدگی کوانتومی می‌گوید ذرات می‌توانند روی یکدیگر اثر بگذارند حتی اگر به اندازهٔ وسعت جهان از یکدیگر دور باشند به این معنی که تا زمانیکه یکی از ذرات مشاهده و اندازه‌گیری نشده، دیگری هم بدون تغییر باقی می‌ماند، ولی درصورت مشاهده یکی از آنها، سرنوشت و گذشته دیگری نیز تغییر می‌کند/ این اثر بر هم نهی یا در هم تنیدگی کوانتومی همان چیزی را بیان میکند که در قرآن کریم درباره  ماندگاری اعمال و رفتار انسان بیان میکند / اعمال و رفتار و پندارهای انسان در میدان های کوانتومی اثر میگذارد و این اثر در میدان های کوانتومی به وسعت هستی نیز اثر گذار است / این اثرات ماندگار و ذخیره میگردد / بنابراین همین کشف علمی بیان میکند که اعمال و رفتار و پندارهای انسان در دنیا از بین رفتنی نیست و بر اساس اصل برهم نهی یا در هم تنیدگی کوانتومی در میدان های کوانتومی به وسعت هستی اثرگذار و ماندگار است/

منشاء پیدایش هستی فضا و زمان در قلمرو فیزیک

قبل از بیگ بنگ چی بوده ؟ ساختار ماده چیست ؟ در زمان به عقب میرویم / مولکولها و اتم ها هیچکدام توی بیگ بنگ نبودند تا صدها هزار سال بعدکه بوجود آمدندوقتیکه هستی سرد شد و پایدارتر شد / سپس هیدروژن و هلیوم ساخته شدند و ستارگان شکل گرفتن / باز در زمان به عقب میرویم/ قبل از اتم ها پروتون ها و نوترونها بودند که هسته اتم ها رو ساختن که تنها یک ده هزارم ثانیه پس از بیگ بنگ بوجود آمدن / باز به عقبتر برویم/ که قبل از پروتونها و نوترونها چی بود؟ پلاسمای کوارک گلوئون ها بودند اینا از کجا آمدند/ باز به عقبتر میرویم / قبل ازآنها خلاء کوانتومی و بافت فضا زمان بود/ طبق یک نظریه حتی توی فضای خلاء نوسانات انرژی وجود دارد و همین نوسانات ذراتی را پدید میاورد که سریعا ناپدید میشوند/ پس خلاء چیزی بیشتر از هیچ است/ اما این انرژی از چیست / باز در زمان عقب میرویم / به دوران پلانک میرسیم در این دوران قوانین فیزیک بی معناست چون این دوره در یک ده میلیونیم تریلیونیوم تریلیونیوم ثانیه پس از انفجار بزرگ بوده که از درک ما نسبت به زمان و مکان خارج است/ پس چگونه همه چیز میتونه از هیچ پدید بیاد ؟ / در قلمرو فیزیک سخن از هیچ ناپایداره / هیچ ناپایدار خودش سازنده همه چیزه/ این هیچ ناپایدار نه ماده است نه انرژیه نه زمان و نه مکان/ این هیچ ناپایدار دین است که ازلی است و سازنده همه چی / 

درهم تنیدگی کوانتومی

درهم تنیدگی کوانتومی می‌گوید ذرات می‌توانند روی یکدیگر اثر بگذارند حتی اگر به اندازهٔ وسعت جهان از یکدیگر دور باشند به این معنی که تا زمانیکه یکی از ذرات مشاهده و اندازه‌گیری نشده، دیگری هم بدون تغییر باقی می‌ماند، ولی درصورت مشاهده یکی از آنها، سرنوشت و گذشته دیگری نیز تغییر می‌کند/ دانشمندان چینی با استفاده از یک #ماهواره ۶ میلیون فوتون را درهم تنیده و به صورت پرتو به زمین ارسال کردند، هر زوج از پرتوها به دو آزمایشگاه در فاصلهٔ ۱۲۰۰ کیلومتری فرستاده شد در کمال ناباوری زمانی که یک زوج اندازه‌گیری می‌شد، دیگری در فاصله ۱۲۰۰ کیلومتری، بی‌درنگ تحت تاثیر قرار می‌گرفت / هر ذره ای در هستی هر اثری در آن ایجاد گردد همه ذرات در هستی بی درنگ آن اثر را نشان میدهند/ این نشان میدهد که ذرات در هستی حیات دارند /این حیات ذرات در هستی حیات سالم درونی با صلح درونی است / به چنین حیات سالم درونی با صلح درونی ذرات دین یا اسلام ذرات اطلاق میشود /چنین حیاتی تکوینی است نه انتخابی/

مراتب خلقت

خالق مطلق است و ازلی و از تجلی مطلقیت او دین که مخلوق است در مرتبه ازلی خلق شد و دین ذرات زیر اتمی که غیر ازلی اند در بیگ بنگ که به اندازه طول پلانک بود را بوجود آورد و سایر مخلوقات از ذرات زیر اتمی در ساختار های متفاوت پیوند های اتمی در قالب الگوهای متغیر مولکولی بوجود آمدند/ لذا هر چیزی از دین بوجود آمد/

حیات کوانتومی توسط دین بوجود آمد

ذرات زیر اتمی الکترون پروتون و نوترون ذرات بنیادی در هستی هستند / الکترون بار منفی پروتون بار مثبت و نوترون بار خنثی دارد و  مجموع بار الکتریکی درون اتم صفر است و این اجزای اتمی در کمال آرامش در کنار همند/عامل چنین ساختاری نیروی الکترمغناطیس درونی اتم است / درون اتم فضای خالی بین الکترون و هسته وجود دارد / پیوندهای اتم های مختلف در قالب الگوهای متغیر مولکولها موجب شکل گیری اجسام مختلف است که در نهایت منجر به حیات میشود/ساختمان اتم اساس و بنیاد پدید آمدن ستارگان و کهکشانها و کیهان مرئی است / این اجزای درونی اتم دارای خصوصیت ماده انرژی مکان و زمانند که حاصل بیگ بنگ یا مه بانگ بزرگند / اما این اجزای درونی اتم که ذرات بنیادی هستی اند از چه چیزی بوجود آمدند که در ساختار درونی اتم وحدت پیدا کرده و منشاء بوجود آمدن سایر مخلوقات شدند؟ /این ذرات بنیادی باید از چیزی حاصل شده باشند که نه ماده نه انرژی نه مکان و نه در زمان باشد بلکه ازلی باشد / جواب این مجهول دین است که شامل اجزای توحید بعثت امامت عدالت و معاد است/ این اجزای فاقد انرژی ماده مکان و زمان که ازلی هستند با وحدت درونی اجزا - قانون و نظم درونی اجزا - رهبری واحد درونی اجزا- تعادل و توازون درونی اجزا و هدفی تکاملی منشاء و بنیاد و اساس بوجود آمدن الکترون پروتون و نوترون ها درونی اتم و پیدایش حیاتند /خالق مطلق است و ازلی و از تجلی مطلقیت او دین که مخلوق است در مرتبه ازلی خلق شد و دین ذرات زیر اتمی که غیر ازلی اند در بیگ بنگ که به اندازه طول پلانک بود را بوجود آورد و سایر مخلوقات از ذرات زیر اتمی در ساختار های متفاوت پیوند های اتمی در قالب الگوهای متغیر مولکولی بوجود آمدند/ لذا هر چیزی از دین بوجود آمد/ بنابراین میتوان گفت اسلام یا دین زیست کوانتوم یا حیات کوانتومی را بوجود میاورد / این حیات کوانتومی اساس و بنیاد حیات در سایر عوالم در دیگر ابعاد است که سازنده آن ابعاد هم دین است/

دین مخلوق ازلی است چون مطلقیت خدا ازلی است

سوال بسیار مهم اینست که آیا مخلوق بمانند خالق ازلی است یعنی در بی زمانی بوده است/ جواب مثبت است اگر ما قائلیم که خداوند ازلی است یعنی ابتدایی دارد در لازمانی پس حتما مخلوق نیز ازلی خواهد بود چرا/ چون قائلیم که خداوند مطلق است و مخلوق جلوه مطلقیت او در مرتبه نسبی است / پس چون خداوند در ازل مطلق است پس جلوه او ( مخلوق) نیز در ازل بوده است / بنابراین مخلوق ازلی است چون مطلقیت خدا ازلی است/پس بیگ بنگ نقطه آغاز مخلوق نبوده است بلکه قبل از بیگ بنگ مخلوق درازل وجود داشته است/ اما مخلوق در 4 بسته زمان و مکان و ماده و انرژی که خصوصیات آنست میتواند وجود یابد و ازل لازمانی است و چگونه مخلوق در ازل وجود داشته و ازلی است / جواب اینست که آن مخلوقی که در ازل بوده فاقد خصوصیات زمان مکان ماده و انرژیست / و آن مخلوق دین بوده است که ازلی است / بله هستی از نقطه آغازین بیگ بنگ شروع شد چون دارای خصوصیات زمان مکان ماده و انرژیست اما دین مخلوقی است که دارای این خصوصیات نیست و ازلی است اما مخلوقی نسبی است که هستی را بوجود آورد / دین از فطرت خداست و فاقد مکان زمان ماده و انرژیست لذا ازلی است و سازنده بیگ بنگ و نیروهای سازنده ماده انرژی زمان و مکان / هر چیزی از دین بوجود آمده است/

انسان زیست کوانتوم است

هستی زیست کوانتوم است / یعتی حیات در هستی از ذرات زیر اتمی در حالت کوانتومی آغاز شده است / به طبع  حیات انسان نیز زیست کوانتومیست/ وقتی هستی زیست کوانتومی بوجود آمد به طبع آن مخلوقات و پدیده ها هم زیست کوانتوند/ بنابراین حیات انسان چه قبل از مرگ و چه پس از مرگ زیست کوانتومیست/ و این قانون هستی است که هستی از آن بوجود آمده است /قوانین هستی ثابتد و تغییر ناپذیر/ این قوانین ثابت که محکمات دین یعنی توحید بعثت امامت عدالت و معادند زیست کوانتوم نیستند بلکه  هستی  زیست کوانتومی رو بوجود می آورند/

منشاء همه مخلوقات به ذرات زیر اتمی در حالت کوانتومی و نهایتا به دین میرسد

مخلوقات یک وجه مشترک بنیادی دارند که منشاء همگی در ذرات زیر اتمی در حالت کوانتومی است/ لذا اگر در قرآن فرموده که انسان از خاک آفریده شده درست بیان کرده چرا که خاک از ذرات زیر اتمی  تشکیل شده / در 1400 سال قبل قرآن نمیتوانست بگه که انسان را از ذرات زیر اتمی آفریدیم چون نمیدانستندچیست و رد میکردند بنابراین در سطح دانش همان زمان بیان کرده که از خاک آفریدیم / لذا امروزه با شناخت ذرات زیر اتمی بعنوان منشاء همه مخلوقات میدانیم که چه بگویم انسان از خاک آفریده شده و چه از ذرات زیر اتمی یکسان است / بنابراین منشاء همه مخلوقات در هستی ذرات زیر اتمی در حالت کوانتومی است / بنابراین این ذرات زیر اتمی و حالت کوانتومی آنها نیز از قوانین ثابت هستی که مخلوق سازند بوجود آمده اند/ این قوانین ثابت هستی عبارتند از توحید بعثت امامت عدالت و معاد که میتوانند در درون اجزای ذرات زیر اتمی و حالت کوانتومی آنان اثر گذار باشند تا حیات سالم با صلح و وحدت را بین این اجزا برقرار و ذرات را خلق کنند / قوانین ثایت هستی محکمات دین هستند که مخلوق سازند و تغییری ندارند / 

مخلوق پایسته نسبی دارد نه مطلق

مخلوقات بطور کلی اجزا دارند و محتاج به اجزای خود / انرژی هم از همین قائده پیروی میکند / انرژی دارای اجزاست و محتاج به اجزای خود است بنابراین نسبی است و دارای قید / قید پایستگی انرژی این است که باید ایزوله باشد وگرنه پایستگی یا بقای دائمی ندارد / مخلوقات در هستی برای پایستگی باید قیدی را داشته باشند و این نیاز اجزای آنست / بنابراین انرژی بقای دائمی ندارد و بقای آن نسبی است / اینکه خداناباوران میگن انرژی از ازل تا ابد پایستگی دارد سخن غلطی است چون انرژی هم مانند هر مخلوقی قیدی برای پایستگی دارد لذا بقایش نسبی است / آنچه میتواند پایستگی بی قید و شرط داشته باشد چیزی است که فاقد اجزا باشد و چنین چیزی تنها بر عهده خالق احد و مطلق است/

قبل از تولد کجا بودیم و پس از مرگ کجائیم

مخلوقات همه از دنیای کوانتومی شروع شدند و به همانجا برمیگردند/ انسان هم از دنیای کوانتومی شروع شده است/ اینکه قبل از تولد کجا بودیم پاسخ این است در ژنوم والدینمان در دنیای کوانتومی آن ژن ها/ و پس از مرگ به کجا میرویم هم پاسخش اینست که در ژنوم فرزندانمان در دنیای کوانتومی آن ژن ها / بنابراین انسان قبل از تولد و پس از مرگ در حیات حاضر است و نابود نمیشود 

علم تجربی قادر به اثبات واحد الاحد بودن خدا نیست

مخاوق محتاج به اجزای خود است  لذا واحد التوحید است و خالق فاقد اجزاست لذا احد است و محتاج نیست بنابراین واحد الاحد است/ علم مخلوق است و دارای اجزایی که محناج به آن است بنابراین واحد التوحید است لذا با علم تجربی نمیتوان خدا را شناخت چرا که واحد التوحید توانایی شناخت واحدالاحد را ندارد / خدا از آیاتش شناخته میشود بطور نسبی نه مطلق / علم آفرینش یا دین آیه خداست برای شناخت خدا/

دو سوالی که خداناباوران هر گونه جواب بدن یعنی خدا هست / 1- آیا چیزی هست که خالق نداشته باشد؟/ 2- آیا همه چیز خالق دارد؟/

علوم و عقاید

هر چه به علم بیشتر توجه کنیم و از علم پیروی کنیم  به علم آفرینش یا دین و خدا نزدیکتر شدیم و هر چه به عقاید بیشتر توجه کنیم و از آن پیروی کنیم  به اهریمن نزدیکتر میشویم

شریعت دین زینت انسان است

دین زینت و زیور نیست چون هر چیزی از دین بوجود آمده است /لذا دین اصل است نه فرع / اما شریعت دین زیور و زینت انسان است چرا که شریعت مقررات و احکام دین و حقوق انسان است تا مسیر حیات سالم  با صلح  را طی نماید / لذا شریعت زیور انسان میشود / شریعت دین زیور دین نیست چرا که شریعت درون دین است نه جدای از آن /


شیاطین از طریق عقاید غیر علمی انسان را از دین و خدا دور میکنند

و از باورها، رفتارها و گفتارهایی که بدانها علم نداری پیروی مکن، زیرا گوش و چشم و دل، از همه اینها سؤال می‌شود که آیا آنچه را دریافته بودند علم بود یا شک و تردیدی به همراه داشت./ آیه 36 سوره اسرا / 

در این آیه قرآن از خود دفاع میکند که از عقاید و رفتارها و گفتار هایی پیروی کنید که علمی باشد نه خرافات / عقاید و گفتارها و رفتارهایی که علمی باشد درخور پیروی است / دلیل شرط علمی بودن عقاید در قرآن چیست؟؟

دلیل این است که شیاطین از علم هیچ نمیدانند و برای وسوسه انسان برای دوری از دین و یکتاپرستی و غرق شدن در خرافات باطل عقاید غیر علمی را در انسان حق جلوه میدهند / تمام دین های بشر ساخته از همین مدل پیروی میکنند / این مدل بقدری پیشرفت کرده که عقاید آزاد داشتن که فاقد علم است حقوق بشر نامیده شده است و در غفلت کامل میلیارد ها انسان حامی آنند/ عقاید وقتی درست خواهند بود که از علم پیروی کند و علم همان فاکتوری است که شیاطین را از انسان دور میکند /