دین علم آفرینش است که اصول آن توحید بعثت امامت عدالت و معاد میباشد

دین علم آفرینش است که اصول آن توحید بعثت امامت عدالت و معاد میباشد

تنها از علم پیروی کنید ( آیه 36 سوره اسرا)/ عقاید حق و باطل دارد اما علم حق است/ تفتیش عقاید ممنوع است جمله ای باطل است بلکه تفتیش علم ممنوع است/ فرقه ها منشعب از عقایدند نه علم
دین علم آفرینش است که اصول آن توحید بعثت امامت عدالت و معاد میباشد

دین علم آفرینش است که اصول آن توحید بعثت امامت عدالت و معاد میباشد

تنها از علم پیروی کنید ( آیه 36 سوره اسرا)/ عقاید حق و باطل دارد اما علم حق است/ تفتیش عقاید ممنوع است جمله ای باطل است بلکه تفتیش علم ممنوع است/ فرقه ها منشعب از عقایدند نه علم

نظم و بی نظمی

در هستی چیز ساکنی وجود ندارد / همه چیز در حال حرکت و رشد است/ از کوچکترین ذراتی که میشناسیم تا کائنات همه در حال حرکتند/ موجودات زنده تا حرکت نکنند به رشد و تغذیه که موجب نظم درونی خود میشوند نمیرسند / پس نظم در حرکت است نه سکون / نظم با حرکت شروع میشود / اتم درونش سه ذره الکترون پروتون و نوترون دارد که همگی در حرکتند تا نظم و تعادل و توازون درونی ایجاد شود / این نظم درونی اتم به عدالت منجر میشود / پس حرکت عامل بوجود آمدن نظم است / و عامل بی نظمی سکون است / موجود زنده ای که میمیرد پیکرش از حرکت باز می ایستد و این بی حرکتی  موجب متلاشی شدن ساختار آن میشود و بی نظمی در پیکره بوجود میآورد/ پس بر خلاف تصورات نظم در حرکت است و سکون عامل بی نطمی / ذرات زیر اتمی ریشه ساختاری همه پدیده های هستی است و این ذرات در حرکتند تا پدیده ها بوجود آیند و این نظم درونی مخلوق است/ توحید درونی بعثت درونی امامت درونی عدالت درونی و معاد درونی 5 اصل ساختاری مخلوقات است / و حرکت درونی  عامل بوجود آمدن عدالت درونی یا تعادل و توازون درونی پدیده هاست که نظم را بوجود میآورد/وحدت درونی اجزای پدیده های هستی که توحید نام دارد جز با نظم درونی در بعثت درونی امامت درونی عدالت درونی و معاد درونی اجزای پدید ه ها حاصل نمیشود و حرکت و جنبش عامل این نظم است/پس بی نظمی در حرکت نیست بلکه بی نظمی در سکون است که ساختار را متلاشی میکند /

مدل استاندارد ذرات زیر اتمی مدل حیات سالم با صلح ذرات زیر اتمی است

4 ذره بنیادی الکترون - کوارک بالا - کوارک پایین - و الکترون نوترینو بر اساس مدل استاندارد ماده سازند / ذره الکترون دو ذره تشکیل دهنده دارد بنام های میون و تائو/ ذره کوارک بالا دو تشکیل دهنده افسون و سر دارد / ذره کوارک پایین از دو ذره شگفت و ته تشکیل شده است / و ذره الکترون نوترینو از دو ذره نوترینو میون و نوترینو تائو تشکیل میشود / ذرات افسون - شگفت - میون - و نوترینو میون در یک دسته در مدل استاندارد قرار میگیرند / و ذرات سر - ته - تاو - و نوترینو تائو در دسته ای دیگر / که جمعا 3 دسته 4 تایی یا 12 ذره مادی میشوند / که همگی فاقد جرمند / اما نیروهای بنیادی شامل الکترومغناطیس - نیروی قوی - و نیروی ضعیف بر این ذرات بنیادی اثر گذارند / نیروی مغناطیس بر روی الکترون و کوارک ها و  اثر میگذارد و فوتون را تشکیل میدهد/ نیروی قوی فقط بر روی کوارک ها اثر دارد و گلوئون را تشکیل میدهد / و نیروی ضعیف نیز بر نوترینو ها اثر گذار است و بوزون های Z و W  را تشکیل میدهد/ اما ذره بوزون هیگز یا میدان بوزون هیگز یا ذره خدا کل مدل استاندارد را بهم پیوند میدهد تا ذرات جرم دار شوند / پس مدل استاندارد دارای 12 ذره که در حال بر هم کنش با 3 نیروی بنیادی و یک میدان هیگز میباشد / وقتی یروتونها با انرژی کافی با هم برخورد میکنند موجی در میدان هیگز ایجاد میشود موجی که در واقع ذره ای است که بوزون هیگز مینامیم/ این یک تصویر از مدل استاندارد است/ اما نیروی گرانش از قلم افتاده است که امواجی اعجوجانه ای در فضا - زمان هستند که با دلایلی که وجود دارد نشان میدهدکه این امواج از ذرات کوانتومی بنام گراویتون ساخته شده اندهمانند امواج نور که از فوتون هستند/ آنچه در این سلسه اجزا و بر هم کنش های ذرات زیر اتمی قابل درک است داشتن وحدت اجزای درونی برای  حیات سالم با صلح در بر هم کنش هایی است که با هم دارند و ماده ساز و جرم سازند / این وحدت اجزای درونی ذرات زیر اتمی توحیدی است که شامل نظم درونی دقیق اجزا  - رهبری واحد درونی اجزا - تعادل و توازون درونی اجزا - و در نهایت هدف تکاملی درونی اجزا ذرات زیر اتمی برای ماده سازی و جرم دار شدن در میدان هیگز است و این وحدت توحیدی- دین ذرات زیر اتمی و نیروی های بنیادی و میدان هیگز است / 

حیات داشتن / زنده بودن

هر پدیده ای در هستی که موجودیت دارد حیات دارد مثل سایه / حیات داشتن به معنی زنده بودن نیست / زنده بودن مرحله پس از حیات داشتن است که وجودی غنی تر از حیات است / حیات در هستی عام است و زنده بودن خاص/ همه پدیده های هستی حیات دارند ولی همگی زنده نیستند/ سیاره مریخ حیات دارد اما زندگی در آنجا وجود ندارد / ستارگان حیات دارند اما زندگی در ستارگان وجود ندارد / سیاه چاله ها در هستی حیات دارند اما زندگی ندارند / علم و قوانین در هستی موجودند و حیات دارند اما فاقد زندگی هستند/ حیات موجودیت است و زنده بودن وجودی غنی تر از حیات داشتن / انسان و جانداران و گیاهان  هم در حیاتند و هم زنده و زندگی میکنند/ حیات داشتن پیش شرط زنده بودن است اما زنده بودن پیش شرط حیات داشتن نیست/ گیاهان زندگی غنی تر از پدید هایی دارند که تنها حیات دارند و حیوانات زندگی غنی تر از گیاهان و انسان زندگی غنی تر از حیوانات دارد / لذا انسان موجودی غنی تر از همه موجودات در هستی دارد و بهمین دلیل اشرف مخلوقات است/ حیات و زندگی در هستی وجود دارد اما این انسان است که سرآمد موجودات است چون از همه موجودات هستی غنی تر است که دلیلش عقل فطری و اختیار داشتن است / علم فیزیک میگوید حیات و زندگی کوانتومی غنی تر از زندگی و حیات دنیوی است/ چرا که حیات و زندگی دنیوی سه بعدی و حیات و زندگی در بعد کوانتومی بیش از سه بعد است / لذا علم فیزیک میگوید حیات و زندگی دنیوی غیر وافعی است و حیات و زندگی غنی تری در ابعاد دیگری وجود دارد / انسان در طی رشد تکاملی و معاد خود در سه مرحله از حیات و زندگی دنیوی با وجود ضعیف تر و کثرت بیشتر و حیات و زندگی برزخی یا مثالی با وجود غنی تر از وجود دنیوی و با کثرت کمتر و حیات و زندگی در آخرت یا عالم عقول با وجود بسیار غنی تر و کثرت بسیار کمتر قرار میگیرد / یعنی انسان در طی مراحل حیات و زندگی خود از وجودی غیر وافعی تر به سمت وجودی واقعی و واقعی تر حرکت میکند / این همان است که امروزه علم فیزیک به آن اشاره دارد / دین سازنده حیات و زندگیست / دین سازنده علم و قوانین فیزیک در هستی است / همه چیز از دین بوجود میاد /

تسلیم به علم آفرینش تسلیم به خالق است

اسلام تسلیم به خالق است / اسلام آگاهی به علم آفرینش است چرا؟ / انسان تسلیم به آگاهی دانش و علم است و از علم پیروی میکند چون در علم حیات سالم با صلح را میابد / انسانی که تسلیم به خرافه باشد به حیات سالم با صلح نمیرسد و سردرگم است/ دین نزد خدا اسلام است یعنی دین نزد خدا تسلیم است و سوال اینه تسلیم به چی ؟ / پاسخ اینست که تسلیم به علم دانش و آگاهی از آفرینش تسلیم بخداست چرا حیات سالم با صلح را در علم آفرینش میابد /درآیه 36 سوره اسرا میفرماید به چیزی که علم ندارید پیروی نکنید/لذا پیروی از روی عدم آگاهی و دانش و علم پیروی از اسلام نیست/اسلام علم آفرینش است و آگاهی از علم آفرینش پیروی از اسلام است / و وقتی پیرو اسلام از روی دانش و علم شدیم تسلیم خالقیم/ بدن و پیکره انسان اسلام تکوینی دارند و تسلیم خالق است/ اما انسان عقل و اختیاری دارد برای کسب علم و دانش پیرامون خود اگر بدنبال کسب علم آفرینش رفت و آنرا یافت قطعا از آن پیروی میکند چرا که در این علم حیات سالم با صلح میبیند لذا تسلیم میشود و این تسلیم پیروی از اسلام است و خداوند همین را میخواهد / واگر بدنبال کسب علم آفرینش نرفت قاعدتا دانش و علمی کسب نخواهد کرد و با دو دلی اسلام را میپذیرد و خداوند چنین پیروی از اسلام را نمیپذیرد/ پس نتیجه اینست که کسب علم و دانش و آگاهی از علم آفرینش انسان را به حیات سالم با صلح میرساند این همان اسلام است که انسان را تسلیم میکند انسانی که تسلیم علم آفرینش شد تسلیم خداست/ علم آفرینش به انسان میآموزد که حیات پدیده ها در کمال سلامت و صلح برقرار است این حیات اسلام دارد و شناخت این حیات انسان را به انتخاب چنین حیاتی راهنمایی میکند که همان اسلام است این پذیرش حیات سالم با صلح تسلیم است و این تسلیم اسلام است که دین است لذا دین نزد خدا اسلام میشود /

علم میگوید انسان میتواند گذشته خود را اصلاح کند

در آزمایش دوشکاف یانگ یک فوتون یا الکترون یا اتم یا یک مولکول میتواند گذشته خود را تغییر دهد /اگر در آزمایش دو شگاف یانگ یک فوتون بسمت دو شکاف روانه شود این یک فوتون از دو شکاف رد میشود حال اگر یک ردیاب در جلوی دو شکاف قرار داد فوتون با اطلاع از موضوع از یک شکاف رد میشود و اگر ردیاب در پشت دو شکاف قرار گیرد فوتون با دانستن این موضوع باز از یک شکاف عبور میکند و اگر ردیاب در هنگام برخورد دو فوتون عبوری از دو شکاف بجای پرده آشکار کننده قرار گیرد فوتون از دو شکاف عبور میکند اما به محض اینکه بخواهد با پرده آشکار کننده برخورد کند ردیاب بجای پرده قرار گیرد فوتون از یک شکاف عبور میکند و برخورد میکند / این تحولات نشان میدهد که فوتون میتواند گذشته خود را اصلاح کند و علت و معلولی برای آن وجود ندارد / این آزمایش علمی آشکار میکند که پندارها و رفتار ها و کردار های انسان در گذشته قابلیت اصلاح دارد / چرا که اگرچه پندارها رفتارها و کردارهای انسان بر اساس اصل برهم نهی یا در هم تنیدگی کوانتومی در هستی ذخیره میگردد اما این رفتارها پندارها و کردارها بر اساس آزمایش دو شکاف یانگ قابلیت اصلاح دارد / اگرچه پندارها رفتارها و کردارهای نادرست انسان در میدان های کوانتومی اثر میکذارد و ذخیره میشود اما آثاری چون پشیمانی و توبه از پندارها رفتارها و کردارهای نادرست میتواند گذشته را تغییر دهد و آن آثار را محو کند / علم وشناخت رفتار ذرات در میدان کوانتومی راهیست بسوی حیات سالم با صلح/

ماندگاری و ذخیره پندارها رفتارها و کردارهای انسان درهستی بر اساس اصل درهم تنیدگی کوانتومی

هر ذره ای در هستی هر اثری در آن ایجاد گردد همه ذرات در هستی بی درنگ آن اثر را نشان میدهند/ درهم تنیدگی کوانتومی می‌گوید ذرات می‌توانند روی یکدیگر اثر بگذارند حتی اگر به اندازهٔ وسعت جهان از یکدیگر دور باشند به این معنی که تا زمانیکه یکی از ذرات مشاهده و اندازه‌گیری نشده، دیگری هم بدون تغییر باقی می‌ماند، ولی درصورت مشاهده یکی از آنها، سرنوشت و گذشته دیگری نیز تغییر می‌کند/ این اثر بر هم نهی یا در هم تنیدگی کوانتومی همان چیزی را بیان میکند که در قرآن کریم درباره  ماندگاری اعمال و رفتار انسان بیان میکند / اعمال و رفتار و پندارهای انسان در میدان های کوانتومی اثر میگذارد و این اثر در میدان های کوانتومی به وسعت هستی نیز اثر گذار است / این اثرات ماندگار و ذخیره میگردد / بنابراین همین کشف علمی بیان میکند که اعمال و رفتار و پندارهای انسان در دنیا از بین رفتنی نیست و بر اساس اصل برهم نهی یا در هم تنیدگی کوانتومی در میدان های کوانتومی به وسعت هستی اثرگذار و ماندگار است/

منشاء پیدایش هستی فضا و زمان در قلمرو فیزیک

قبل از بیگ بنگ چی بوده ؟ ساختار ماده چیست ؟ در زمان به عقب میرویم / مولکولها و اتم ها هیچکدام توی بیگ بنگ نبودند تا صدها هزار سال بعدکه بوجود آمدندوقتیکه هستی سرد شد و پایدارتر شد / سپس هیدروژن و هلیوم ساخته شدند و ستارگان شکل گرفتن / باز در زمان به عقب میرویم/ قبل از اتم ها پروتون ها و نوترونها بودند که هسته اتم ها رو ساختن که تنها یک ده هزارم ثانیه پس از بیگ بنگ بوجود آمدن / باز به عقبتر برویم/ که قبل از پروتونها و نوترونها چی بود؟ پلاسمای کوارک گلوئون ها بودند اینا از کجا آمدند/ باز به عقبتر میرویم / قبل ازآنها خلاء کوانتومی و بافت فضا زمان بود/ طبق یک نظریه حتی توی فضای خلاء نوسانات انرژی وجود دارد و همین نوسانات ذراتی را پدید میاورد که سریعا ناپدید میشوند/ پس خلاء چیزی بیشتر از هیچ است/ اما این انرژی از چیست / باز در زمان عقب میرویم / به دوران پلانک میرسیم در این دوران قوانین فیزیک بی معناست چون این دوره در یک ده میلیونیم تریلیونیوم تریلیونیوم ثانیه پس از انفجار بزرگ بوده که از درک ما نسبت به زمان و مکان خارج است/ پس چگونه همه چیز میتونه از هیچ پدید بیاد ؟ / در قلمرو فیزیک سخن از هیچ ناپایداره / هیچ ناپایدار خودش سازنده همه چیزه/ این هیچ ناپایدار نه ماده است نه انرژیه نه زمان و نه مکان/ این هیچ ناپایدار دین است که ازلی است و سازنده همه چی / 

درهم تنیدگی کوانتومی

درهم تنیدگی کوانتومی می‌گوید ذرات می‌توانند روی یکدیگر اثر بگذارند حتی اگر به اندازهٔ وسعت جهان از یکدیگر دور باشند به این معنی که تا زمانیکه یکی از ذرات مشاهده و اندازه‌گیری نشده، دیگری هم بدون تغییر باقی می‌ماند، ولی درصورت مشاهده یکی از آنها، سرنوشت و گذشته دیگری نیز تغییر می‌کند/ دانشمندان چینی با استفاده از یک #ماهواره ۶ میلیون فوتون را درهم تنیده و به صورت پرتو به زمین ارسال کردند، هر زوج از پرتوها به دو آزمایشگاه در فاصلهٔ ۱۲۰۰ کیلومتری فرستاده شد در کمال ناباوری زمانی که یک زوج اندازه‌گیری می‌شد، دیگری در فاصله ۱۲۰۰ کیلومتری، بی‌درنگ تحت تاثیر قرار می‌گرفت / هر ذره ای در هستی هر اثری در آن ایجاد گردد همه ذرات در هستی بی درنگ آن اثر را نشان میدهند/ این نشان میدهد که ذرات در هستی حیات دارند /این حیات ذرات در هستی حیات سالم درونی با صلح درونی است / به چنین حیات سالم درونی با صلح درونی ذرات دین یا اسلام ذرات اطلاق میشود /چنین حیاتی تکوینی است نه انتخابی/